گزاف گفتن
Persian
Pronunciation
- IPA(key): [ɡʲæˈzɒːf ɡofˈt̪ʰæn]
Conjugation
infinitive | گزاف گفتن (gazâf goftán) | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
stem | present | گزاف گو (gazâf gu) | ||||||
past | گزاف گفت (gazâf goft) | |||||||
participle | present | گزاف گوینده (gazâf guyandé) | ||||||
past | گزاف گفته (gazâf gofté) | |||||||
singular | plural | |||||||
1st person | 2nd person | 3rd person | 1st person | 2nd person | 3rd person | |||
indicative | aorist | گزاف گویم (gazâf gúyam) |
گزاف گویی (gazâf gúyi) |
گزاف گوید (gazâf gúyad) |
گزاف گوییم (gazâf gúyim) |
گزاف گویید (gazâf gúyid) |
گزاف گویند (gazâf gúyand) | |
present (imperfect) | گزاف میگویم (gazâf mí-guyam) |
گزاف میگویی (gazâf mí-guyi) |
گزاف میگوید (gazâf mí-guyad) |
گزاف میگوییم (gazâf mí-guyim) |
گزاف میگویید (gazâf mí-guyid) |
گزاف میگویند (gazâf mí-guyand) | ||
present progressive | دارم گزاف میگویم (dấram gazâf mí-guyam) |
داری گزاف میگویی (dấri gazâf mí-guyi) |
دارد گزاف میگوید (dấrad gazâf mí-guyad) |
داریم گزاف میگوییم (dấrim gazâf mí-guyim) |
دارید گزاف میگویید (dấrid gazâf mí-guyid) |
دارند گزاف میگویند (dấrand gazâf mí-guyand) | ||
present perfect | گزاف گفتهام (gazâf gofté-am) |
گزاف گفتهای (gazâf gofté-i) |
گزاف گفته است (gazâf gofté ast) |
گزاف گفتهایم (gazâf gofté-im) |
گزاف گفتهاید (gazâf gofté-id) |
گزاف گفتهاند (gazâf gofté-and) | ||
past | گزاف گفتم (gazâf góftam) |
گزاف گفتی (gazâf gófti) |
گزاف گفت (gazâf goft) |
گزاف گفتیم (gazâf góftim) |
گزاف گفتید (gazâf góftid) |
گزاف گفتند (gazâf góftand) | ||
past (imperfect) | گزاف میگفتم (gazâf mí-goftam) |
گزاف میگفتی (gazâf mí-gofti) |
گزاف میگفت (gazâf mí-goft) |
گزاف میگفتیم (gazâf mí-goftim) |
گزاف میگفتید (gazâf mí-goftid) |
گزاف میگفتند (gazâf mí-goftand) | ||
past progressive | داشتم گزاف میگفتم (dấštam gazâf mí-goftam) |
داشتی گزاف میگفتی (dấšti gazâf mí-gofti) |
داشت گزاف میگفت (dấšt gazâf mí-goft) |
داشتیم گزاف میگفتیم (dấštim gazâf mí-goftim) |
داشتید گزاف میگفتید (dấštid gazâf mí-goftid) |
داشتند گزاف میگفتند (dấštand gazâf mí-goftand) | ||
pluperfect | گزاف گفته بودم (gazâf gofté búdam) |
گزاف گفته بودی (gazâf gofté búdi) |
گزاف گفته بود (gazâf gofté búd) |
گزاف گفته بودیم (gazâf gofté búdim) |
گزاف گفته بودید (gazâf gofté búdid) |
گزاف گفته بودند (gazâf gofté búdand) | ||
future | گزاف خواهم گفت (gazâf xâhám goft) |
گزاف خواهی گفت (gazâf xâhí goft) |
گزاف خواهد گفت (gazâf xâhád goft) |
گزاف خواهیم گفت (gazâf xâhím goft) |
گزاف خواهید گفت (gazâf xâhíd goft) |
گزاف خواهند گفت (gazâf xâhánd goft) | ||
subjunctive | present | گزاف بگویم (gazâf béguyam) |
گزاف بگویی (gazâf béguyi) |
گزاف بگوید (gazâf béguyad) |
گزاف بگوییم (gazâf béguyim) |
گزاف بگویید (gazâf béguyid) |
گزاف بگویند (gazâf béguyand) | |
past | گزاف گفته باشم (gazâf gofté bấšam) |
گزاف گفته باشی (gazâf gofté bấši) |
گزاف گفته باشد (gazâf gofté bấšad) |
گزاف گفته باشیم (gazâf gofté bấšim) |
گزاف گفته باشید (gazâf gofté bấšid) |
گزاف گفته باشند (gazâf gofté bấšand) | ||
imperative | گزاف بگو (gazâf bégu) |
گزاف بگویید (gazâf béguyid) |
infinitive | گزاف گفتن (gazâf goftán) | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
stem | present | گزاف گه (gazâf ge) | ||||||
past | گزاف گفت (gazâf goft) | |||||||
participle | present | گزاف گوینده (gazâf guyandé) | ||||||
past | گزاف گفته (gazâf gofté) | |||||||
singular | plural | |||||||
1st person | 2nd person | 3rd person | 1st person | 2nd person | 3rd person | |||
indicative | aorist | گزاف گم (gazâf gam) |
گزاف گی (gazâf gi) |
گزاف گه (gazâf ge) |
گزاف گیم (gazâf gim) |
گزاف گین (gazâf gin) |
گزاف گن (gazâf gan) | |
present (imperfect) | گزاف میگم (gazâf mí-gam) |
گزاف میگی (gazâf mí-gi) |
گزاف میگه (gazâf mí-ge) |
گزاف میگیم (gazâf mí-gim) |
گزاف میگین (gazâf mí-gin) |
گزاف میگن (gazâf mí-gan) | ||
present progressive | دارم گزاف میگم (dấram gazâf mí-gam) |
داری گزاف میگی (dấri gazâf mí-gi) |
داره گزاف میگه (dấre gazâf mí-ge) |
داریم گزاف میگیم (dấrim gazâf mí-gim) |
دارین گزاف میگین (dấrin gazâf mí-gin) |
دارن گزاف میگن (dấran gazâf mí-gan) | ||
present perfect | گزاف گفتهام (gazâf goftám) |
گزاف گفتهای (gazâf goftí) |
گزاف گفته (gazâf gofté) |
گزاف گفتهایم (gazâf goftím) |
گزاف گفتهاین (gazâf goftín) |
گزاف گفتهان (gazâf goftán) | ||
past | گزاف گفتم (gazâf góftam) |
گزاف گفتی (gazâf gófti) |
گزاف گفت (gazâf góft) |
گزاف گفتیم (gazâf góftim) |
گزاف گفتین (gazâf góftin) |
گزاف گفتن (gazâf góftan) | ||
past (imperfect) | گزاف میگفتم (gazâf mí-goftam) |
گزاف میگفتی (gazâf mí-gofti) |
گزاف میگفت (gazâf mí-goft) |
گزاف میگفتیم (gazâf mí-goftim) |
گزاف میگفتین (gazâf mí-goftin) |
گزاف میگفتن (gazâf mí-goftan) | ||
past progressive | داشتم گزاف میگفتم (dấštam gazâf mí-goftam) |
داشتی گزاف میگفتی (dấšti gazâf mí-gofti) |
داشت گزاف میگفت (dấšt gazâf mí-goft) |
داشتیم گزاف میگفتیم (dấštim gazâf mí-goftim) |
داشتین گزاف میگفتین (dấštin gazâf mí-goftin) |
داشتن گزاف میگفتن (dấštan gazâf mí-goftan) | ||
pluperfect | گزاف گفته بودم (gazâf gofté búdam) |
گزاف گفته بودی (gazâf gofté búdi) |
گزاف گفته بود (gazâf gofté bud) |
گزاف گفته بودیم (gazâf gofté búdim) |
گزاف گفته بودین (gazâf gofté búdin) |
گزاف گفته بودن (gazâf gofté búdan) | ||
subjunctive | present | گزاف بگم (gazâf bégam) |
گزاف بگی (gazâf bégi) |
گزاف بگه (gazâf bége) |
گزاف بگیم (gazâf bégim) |
گزاف بگین (gazâf bégin) |
گزاف بگن (gazâf bégan) | |
past | گزاف گفته باشم (gazâf gofté bấšam) |
گزاف گفته باشی (gazâf gofté bấši) |
گزاف گفته باشه (gazâf gofté bấše) |
گزاف گفته باشیم (gazâf gofté bấšim) |
گزاف گفته باشین (gazâf gofté bấšin) |
گزاف گفته باشن (gazâf gofté bấšan) | ||
imperative | گزاف بگو (gazâf bégu) |
گزاف بگین (gazâf bégin) |
This article is issued from Wiktionary. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.